سفارش تبلیغ
صبا ویژن

hamechi hast

صفحه خانگی پارسی یار درباره

شاهکارترین پرسش های کنکور/

    نظر

در این مطلب، می تونید بعضی از پرسش های شاهکار و غول کنکور رو ببینید:/ 

1- جای خالی را با گزینه مناسب پر کنید./

به نام خدای ............/

1) جهان آفرین/

2) مهربان/

3) کریم/

4) رحیم/

یعنی گزینه ها آن قدر تابلو است که طرف اگر شعر را در عمرش هم نشنیده باشد، به راحتی و با توجه به وزن شعر، می تواند گزینه درست را پیدا کند./

2- جای خالی را با گزینه مناسب پر کنید./

بهرام که گور می گرفتی همه عمر/

دیدی که چگونه گور ........... گرفت/

1) شهرام/

2) مهرام/

3) بهرام/

4) آرام/

به جان خودم اینا سؤال های کنکور بوده ها! باور

نمی کنید، خودتان بروید سایت سازمان سنجش را ببینید. توی این سؤال کم مانده بود یکی از

گزینه ها را هم می گذاشت "دلپذیر" یا "تبرک"!/

3- جای خالی را با گزینه ی مناسب پر کنید./

که گوید برو ...... رستم ببند؟/

نبندد مرا دست، چرخ بلند/

1) دست/

2) پا/

3) کمر/

4) چشم های/

 

دقت دارید که طراح محترم گزینه 2 را «پای» ننوشته است که خدای نکرده داوطلبان عزیز کوچک ترین شکی نکنند. آن گزینه 4 هم که آخرش است./

4- جای خالی را با گزینه مناسب پر کنید./

گل همین پنج روز و ....... باشد/

وین گلستان همیشه خوش باشد/

1) هفت/

2) چهار/

3) شش/

4) هشت/

یعنی من عاشق طراح این سؤالم! خدایی دل خجسته ای داشته! فکر کنید... مثلا یکی با خودش بگوید: گل همین پنج روز و هفت باشد... ای جان! /

 

کنکور زیاد هم سخت نیست، مگه نه؟/


ضرب المثل های امروزی!

    نظر

_آب در آب سرد کن و ما تشنه لبان می گردیم!/

_پرادو سواری دولا دولا نمی شه!/

_کافی میکس نخورده و دهن سوخته!/

_اسکانیا بیار، باقالی رو بار کن!/

_پاتو از پارکتت درازتر نکن!/

_هری پاتر آخرش خوشه!/

_قربون بند کیفتم، تا کارت سوخت داری رفیقتم!/

_ادکلن آن است که خود ببوید، نه آنکه فروشنده بگوید!/

_ماکرو ویو به ماکرو ویو می گه روت سیاه!/

_بزک نمیر بهار می یاد، آناناس با خیار درختی می یاد! /

_سرش بوی پیتزای سبزیجات می ده!!  /

_آنتی بیوتیک بعد از مرگ سهراب!/


این مکالمه ای واقعی است...

    نظر

این متن گفت و گویی است که واقعا روی فرکانس اضطراری کشتیرانی، روی کانال 106 سواحل اسپانیا  میان اسپانیایی ها و امریکایی ها در 16 اکتبر 1997 (24 مهر 1376) ضبط شده است:/

 اسپانیایی ها:  A-853 با شما صحبت می کند. لطفا 15 درجه به جنوب بچرخید تا از تصادف دوری کنید. شما دارید مستقیما به طرف ما می آیید؛ فاصله: 25 گره دریایی./

امریکایی ها: ما به شما پیشنهاد می کنیم که 15 درجه به شمال بچرخید تا با ما تصادف نکنید./

اسپانیایی ها: منفی ... تکرار می کنیم، 15 درجه به جنوب بچرخید تا تصادف نکنید./

امریکایی ها (یک صدای دیگر): کاپیتان یک کشتی ایالات متحده با شما صحبت می کند. به شما اخطار می کنیم که 15 درجه به شمال بچرخید تا تصادف نشود./

اسپانیایی ها: این پیشنهاد نه عملی است و نه مقرون به صرفه. به شما پیشنهاد می کنیم که 15 درجه به جنوب بچرخید تا با ما تصادف نکنید!/

امریکایی ها (با صدای عصبانی): کاپیتان ریچارد جیمس هاوارد، فرمانده ناو هواپیمابر یو اس اس لینکلن، با شما صحبت می کند. 2 رزم ناو، 5 ناو منهدم کننده، 4 ناوشکن، 6 زیردریایی و تعداد زیادی کشتی های پشتیبانی ما را اسکورت می کنند. به شما پیشنهاد نمی کنم ... به شما دستور می دهم راهتان را 15 درجه به شمال عوض کنید. در غیر این صورت مجبوریم اقدامات لازمی برای تضمین امنیت این ناو اتخاذ کنیم. لطفا بلافاصله اطاعت کنید و از سر راه ما کنار بروید!!/

اسپانیایی ها: خوان مانوئل سالاس آلکانتارا با شما صحبت می کند. ما دو نفریم با یک سگ، 2 وعده غذا و یک قناری که فعلا خوابیده است. به هیچ طرفی هم نمی رویم؛ زیرا ما روی زمین قرار داریم و در ساختمان فانوس دریایی A-853 روی سواحل سنگی گالیسیا هستیم. شما می توانید هر اقدامی که به صلاحتان باشد انجام دهید و هر غلطی که می خواهید بکنید تا امنیت کشتی لعنتیتان را _ که به زودی روی صخره ها متلاشی می شود _ تضمین کنید! بنابر این باز هم اصرار داریم و به شما پیشنهاد می کنیم که عاقلانه ترین کار را بکنید و راه خودتان را 15 درجه جنوبی تغییر دهید تا از تصادف اجتناب کنید./

 


یه کاردستی نوجوونانه

    نظر

سلام دوستای شاداب نوجوونم. این هفته می خوام

یه نگه‌ دارنده یادداشت یا سی دی بهتون یاد بدم؛ ببینم چی کار می کنین!/

وسایلی که لازم دارین:/

_ یونولیت یا اسفنج (به اندازه کف دست)/

_ سی دی (سه یا چهار عدد)/

_ پارچه گلدار یا طرح‌دار/

_ گل مصنوعی/

_ تیغ موکت بری/

_ قیچی/

_ چسب حرارتی/

طرز تهیه:/

ابتدا پشت سی‌دی ‌ها رو با چسبوندن پارچه بپوشونید، و سپس اضافات اونها رو با قیچی ببرین./ حالا یونولیت یا اسفنج رو به هر شکلی که دوست دارید ببرید و کناره ‌های اون رو با چسبوندن نواری از پارچه بپوشونین. با تیغ موکت ‌بری شیارهایی در یونولیت ایجاد کنین، و سی دی‌ ها رو درون اون شیارها بچسبونین./

کناره‌ های سی دی رو با چسبوندن گل مصنوعی تزیین کنین./

حالا تو یه جای نگه دارنده یادداشت داری، پس لطفا اون برگه های روی میزت رو جمع کن و داخل این کاردستی قشنگت بگذار./


اگر...

    نظر

به آرامی آغاز به مردن می کنی/

اگر سفر نکنی/

اگر کتابی نخوانی/

اگر خدا را فراموش کنی/

اگر به اصوات زندگی گوش ندهی/

اگر از خودت قدردانی نکنی .../

به آرامی آغاز به مردن می کنی/

زمانی که خودباوری را در خودت بکشی/

وقتی نگذاری که دیگران به تو کمک کنند/

اگر برده عادات خود شوی/

اگر همیشه از یک راه تکراری بروی/

اگر روزمرگی را تغییر ندهی/

اگر رنگ های متفاوت به تن نکنی .../

امروز زندگی را آغاز کن!/

امروز مخاطره کن/

امروز کاری بکن/

نگذار که به آرامی بمیری!!/


یک ماجرای جالب/

    نظر

 

هنگامی که آلبرت اینشتین در دانشگاه پرینستون شاغل بود، یک روز قرار بود به خانه برود، ولی نشانی خانه اش را فراموش کرده بود. راننده تاکسی او را

نمی شناخت. اینشتین از راننده پرسید: آیا می دانید خانه اینشتین کجاست؟/

راننده گفت: چه کسی نشانی اینشتین را نمی داند؟ هر کسی در پرینستون نشانی خانه او را می داند. آیا می خواهید به دیدار او بروید؟/

اینشتین پاسخ داد: من اینشتین هستم و نشانی منزل خود را فراموش کرده ام. شما می توانید مرا به آنجا ببرید؟/

راننده او را به خانه اش رساند و از او هیچ کرایه ای نیز نگرفت./


صفر و یک

    نظر

روزی نظر دانشمندی ریاضیدان را درباره اخلاق پرسیدند. پاسخ داد: اگر انسانی دارای اخلاق باشد، پس مساوی است با عدد یک./

اگر زیبا هم باشد، پس یک صفر جلوی عدد یک می گذاریم: 10/

اگر پول هم داشته باشد، 2 تا صفر جلوی عدد یک

می گذاریم: 100/

اگر دارای اصل و نسب هم باشد، 3 تا صفر جلوی عدد یک می گذاریم: 1000/

... ولی اگر زمانی عدد یک (اخلاق) رفت، چیزی به جز صفر باقی نمی ماند؛ و صفر هم به تنهایی هیچ نیست... و انسان بدون اخلاق هیچ ارزشی نخواهد داشت./


مرد آینده نگر

    نظر

در قطار، مرد جوانی از همسفر سالمندش پرسید: ساعت چند است؟/

_ از نگهبان بپرس!/

_ می بخشید ... من قصد ناراحت کردن شما را نداشتم و ... ./

ببین جوان... اگر مؤدبانه جواب بدهم، سر صحبت را باز می کنی، از من می پرسی به کدام شهر می روم و

خانه ام کجاست و چه کاره ام... وقتی بگویم چه

کاره ام و خانه ام کجاست، خواهی گفت که هرگز محل زندگی مرا ندیده ای و من از روی ادب تو را به خانه ام دعوت می کنم. در خانه ام دخترم را می بینی و به او علاقه مند می شوی و از او خواستگاری می کنی... پس بگذار از همین حالا آب پاکی را روی دستت بریزم و بگویم: من نمی گذارم دخترم با مردی ازدواج کند که از مال دنیا یک ساعت هم ندارد!!/

 


نتیجه حسادت به گربه

    نظر

مردی از اینکه همسرش به گربه شون خیلی توجه می کرد ناراحت بود. یه روز گربه رو برد و چند تا خیابون اون طرف تر ول کرد، ولی تا به خونه رسید، دید گربه زودتر از اون برگشته خونه. این کار چندین دفعه تکرار شد و مرد حسابی کلافه شده بود. آخرش یه روز گربه رو با ماشین کلی گردوند، از چندین پل و رودخونه و پارک و ... گذشت و در نهایت ، اونو در منطقه ای پرت و دور افتاده ول کرد./

اون شب مرد به خونه بر نگشت... آخر شب زنگ زد و به زنش گفت: اون گربه فلان فلان شده خونه است؟/

همسرش گفت: آره./

مرد گفت: گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!!/

 


جلوتر از زمان رفتن یعنی

    نظر

  ...

جلوتر از زمان، یعنی پشت و روی دنیا را دیدن!! کشف کردن، آفریدن، زندگی کردن و ...  می دانی! جلوتر از زمان رفتن یعنی بیشتر دوست داشتن، بیشتر مهربان بودن!/

جلوتر از زمان رفتن یعنی بیشتر گام برداشتن، تلاش کردن، لحظه های شاد را بیشتر دیدن، خنده ها را بیشتر کردن./

جلوتر از زمان رفتن یعنی بیشتر حس کردن، بیشتر نگاه کردن، حتی بیشتر شکرگزار بودن./

جلوتر از زمان رفتن یعنی پشت و روی دنیا را دیدن!

کشف کردن، آفریدن، زندگی کردن./

جلوتر از زمان رفتن یعنی از عشق هم پیشی گرفتن!/