سفارش تبلیغ
صبا ویژن

hamechi hast

صفحه خانگی پارسی یار درباره

دیگر از من چه میخواهی؟

    نظر

 

قلبم را به بازی گرفتی و بعد رهایم کردی ، غرورم را شکستی ، اشکهایم را درآوردی، یک عالمه غم و غصه در دلم نشاندی ، مرا نا امید از زندگی کردی.
دیگر از من چه میخواهی ای عشق؟
تو رهایم کردی اما هنوز هم یاد و خاطره هایت در قلبم مانده است ، به آْنها نیز بگو مرا رها کنند . خسته شدم از نوشتن کلام دروغین عشق.
خسته شدم از عشق نوشتن ! از نوشتن کلمه ای که در این زمانه وجود ندارد !
دیگر از من چه میخواهی ای عشق؟
فراموشم کن ، هم یاد و خاطره های با هم بودنمان و هم نام مرا.
نمی دانم چرا از عشق می نویسم ، از کلمه ای که بی هویت است.
اما آنچه دلم میگوید همین است : نفرین بر عشق.
دلم دیگر از عشق و عاشقی بیزار است و دیگر حوصله به غم نشستن و یا دلتنگی و درد دوری یا انتظار را ندارد.
میخواهم تنهای تنها باشم و با رویاهای تنهایی ام زندگی کنم.
نه غمی در دل داشته باشم و نه دردی ! نه از فرداهای بی عشق بودن هراسان باشم و نه ثانیه های پر ارزش زندگی را با یاد و خاطره های عشق به هدر دهم.
میخواهم تنهای تنها باشم ، آنقدر تنها باشم که دیگر تنهاتر از من کسی نباشد.
به جای اینکه  به ساعت بنگرم تا لحظه دیدار  با عشق فرا رسد ، در گوشه ای مینشینم و به آسمان آبی و لحظه غروب و طلوع خورشید می نگرم.
تنهایی با اینکه پر از درد است ، اما درد عاشقی پر درد تر از درد تنهاییست.

میترسم بمیرم و نتوانم تو را در آغوش بگیرم
نگذار که با حسرت یک لحظه گرفتن دستهایت بمیرم.
میترسم بمیرم و نتوانم به تو ثابت کنم که عاشقت هستم ،
میترسم روزی بیایی و بگویی که من لایقت نیستم.
مرا در حسرت عشقت نگذار ، بگذار تا زنده ام تو را حس کنم ،
تو را در آغوش بگیرم و نوازش کنم.
میترسم بمیرم و نتوانم لبهایت را ببوسم ، نمیخواهم در حسرت طعم شیرین لبهایت بسوزم.
دنیا بی وفاست ، می ترسم این دنیای بی وفا مرا از تو بگیرد، میترسم همین روزها قلبم آرام بمیرد.
بگذار در این دو روز دنیا به اندازه ی یک دنیا نگاهت کنم ، بگذار به اندازه ی یک عمر تو را در آغوش بگیرم و با تو درد دل کنم.
میترسم همین لحظه ، همین فردا ، همین روزها لحظه ی مرگم فرا رسد.
یک مرگ پر از حسرت ، یک مرگ پر از آرزو و امید.
تنها حسرت و آرزوی من در آن لحظه تویی و حضورت در کنارم است.
تنها حسرت من در آن لحظه نگاه به چشمهای زیباست است.
در این دو روز دنیا بیا در کنارم ، از عشق بگو برایم ، گرچه سیر نمیشوم از لحظه های با تو بودن، اما هیچگاه نمیمانم در حسرت عشقت.